(( نمایشنامه خطبه غدیر ))
شیخ یوسف بن حاتم شامی ، یکی از شاگردان محقق حلّی ، در درّالنّظیم می نویسد: گروهی از اصحاب امام رضا علیه السّلام روایت کرده اند که آن حضرت فرمودند: زمانی که می خواستم از مدینه به سوی خراسان رهسپار شوم، خانواده خود را جمع کرده و امر کردم که برای من گریه کنند تا گریه ایشان را بشنوم و دوازده هزار دینار در بین آنها تقسیم نمودم و به آنها گفتم که دیگر بر نمی گردم؛ سپس پسر جواد الائمّه علیه السّلام را به مسجد رسول الله صلّی الله علیه وآله بردم و دست او را بر قبر گذاشتم و او را به قبر شریف چسبانیدم و از رسول الله صلّی الله علیه وآله محافظت او را مسئلت نمودم، و تمام وکلا و نزدیکان خود را به فرمانبرداری و اطاعت از دستورات او امر نمودم و از آنها خواستم که با او مخالفت نکنند و قائم مقامی او رابرای خود، به آنها متذکّر شدم.